مشاهير و بزرگان روستاي سوهان
ملا نظر علي طالقاني

تكليف و اهل تكليف

مقدمه

تفاوت مردم

ملانظرعلی

تفاوت در تکلیف

فهرست آثار

مدح عجم و طالقان

موضوع کتاب


مقدمه
بي گمان معروفترين چهره علمي و فقهي روستاي سوهان طالقان، مرحوم ملا نظر علي طالقاني فرزند سلطان محمد، از شاگردان شيخ انصاري و اعاظم فقهاي تهران، در دوره قاجاريه، صاحب كتاب كاشف الاسرار مي باشد. گفته شده، حضرت امام خميني ره، مطالعه كتاب گرانقدر كاشف الاسرار را بارها به طلاب جوان تاكيد كرده بودند

اين كتاب در سال 1386 به همت جناب آقاي مهدي طيب در دو جلد (بنيادهاي بينش و باورهاي شيعي، چاپ اول، انتشار سفينه، 1386، تلفن مركز پخش 66564984-021) در قطع وزيري، تجديد چاپ شده است

ملا نظر علي درسال 1240 ه.ق. در طالقان (روستاي سوهان) ديده به جهان گشود. پس از گذراندن مبادي اوليه علوم در ايران، رهسپار نجف اشراف شد و به مدارج بالاي فقهي دست يافت. ايشان بعد از مراجعت به تهران، در دوره قاجاريه، به تبليغ و ترويج مذهب اهل بيت، پرداخت و منشاء خدمات بزرگي بوده است. وي در سال 1306 ه. ق. فوت نمود و پيكر مطهرش در مشهد مقدس در جوار بارگاه ملكوتي حضرت امام رضا ع، به خاك سپرده شده است


جهت ارج نهادن به مقام اين عالم رباني، متن كامل پيشگفتار و دو مقاله از مقالات كتاب كاشف الاسرار (مقاله در تكليف و مراتب ايمان - تنبيه در مدح عجم و خصوص اهل طالقان ) تالیف ملانظر علی طالقانی، به کوشش مهدی طیب، تقديم مي گردد. بديهي است جهت درك افكار و آشنائي بهتر با ديدگاه هاي فقهي و علمي مرحوم ملانظر علي طالقاني، مطالعه متن كامل كتاب مذكور، منبع بسيار مناسبي مي باشد

عجيب اينجاست كه علي رغم محرز بودن، انتساب ملانظر علي طالقاني به طالقان فعلي، به نظر قبلي برخي تذكره نويسان، چنين پنداشته شده است كه ايشان متعلق به طالقان واقع در مرو خراسان قديم مي باشد. كه با توجه به نظر برخي ديگر از محققان و متن كتاب كاشف الاسرار، صفحه 250 كه ملانظر علي، در خصوص بيان روايت ياران امام زمان، اشاره به طالقان، زادگاه خود، در نزديكي ديلمان مي نمايد و بالاخره با توجه به حضور آقاي مهدي طيب در روستاي سوهان و آشنائي با نزديكان ملانظر علي و به طور قطع اعلام مي گردد كه زادگاه مرحوم ملانظر علي طالقاني، روستاي سوهان طالقان مي باشد

*******************************************

در کتاب فرهنگ مردم طالقان ص 38 تا 40- تاليف غيب اله خالقي - مطلب زير مربوط به ملانظر علي به نقل از شنيد ه هاي مولف از يکي از علماي قزوين درج شده است

وقتي ملانظر علي در مدرسه سپهسالار مطهري فعلي، مشکلي داشته است نامه اي جهت رفع مشکل به درگاه ايزد منان نوشته و آنرا در روي پشت بام مدرسه مي گذارد. از قضا ناصر الدين شاه باعده اي از رجال مشغول هواخوري در مجاور مدرسه مي گذشته است که نسيمي کاغذ را از پشت بام به روي زين يکي از همراهان مي اندازد. آن شخص نامه را مي خواند و متوجه مي شود که نام نظر علي طالقاني در ذيل نامه درج شده لذا نامه را ناصر الدين شاه نشان مي دهد. شاه مشتاق مي شود صاحب نامه را ببنيد لذا به مدرسه مراجعه و نظر علي را طلب مي کند. وقتي او حاضر مي شود شاه مي گويد مشکل شما چيست بگو تا به تو کمک کنيم

نظر علي مي گويد: من مشکل خود را با خداي خودم مطرح نموده ام و نيازي به کمک شما ندارم. شاه مي گويد ما از طرف خدا ماموريم تا مشکل شما را حل کنيم و در نتيجه مبلغ يک صد تومان پول به نظر علي پرداخت مي گردد

*******************************************

آشنائي با مولف کاشف الاسرار

بقلم مهدی طیب

در مطالعه احوال رجال دو سده اخير با چهره هايي مواجه مي شويم كه جامع ويژگي هائي بوده اند كه به ندرت در يك شخص جمع مي شود. بزرگاني كه بر قله هاي رفيع فقه و اصول به استواري گام نهاده اند، در علم كلام از متكلمان بنام عصر خويش و در حكمت ذي راي و در عرفان نظري صاحب نظر بوده اند و در كلمات معنوي از عباد و زهاد برجسته روزگار به شمار آمده، مراحل سلوك الي الله را با پاي دل تا بالاترين مراتب پيموده اند و شگفت تر آنكه با داشتن اين همه كلمات نظري و عملي همچون پيامبران با عامه خلق نشست و برخاست داشته و با مردمان به لسان قوم سخن گفته و به ارشاد و تعليم آنان پرداخته اند

از جمله اين چهره هاي شاخص عالم عامل، حكيم متكلم، اصولي متبحر، فقيه كامل، محقق مدقق، عابد زاهد، عارف واصل، حافظ قرآن، صاحب قلم و مولف توانا، استاد و مدرس فضلا، واعظ ناصح، مرحوم حجه الاسلام و المسلمين حاج مولي نظر علي بن سلطان محمد (سوهاني) طالقاني است

وي كه از اعاظم علماي اماميه و فقهاي اثنا عشريه در اوائل قرن چهاردهم هجري به شمار آمده و جامع فروع و اصول و حاوي معقول و منقول بوده است به سال 1240 هجري قمري (كه ماده تاريخ آن كلمه ((مرغ)) و معادل 1203 هجري شمسي است) در طالقان (روستاي سوهان) ديده به جهان گشود. پس از گذراندن مبادي علوم در ايران رهسپار نجف اشرف شد تا در جوار بارگاه نوراني مولاي خويش امير المومنين - عليه افضل صلوات المصلين- به طي مدارج علمي و كسب كمالات معنوي پردازد.

سيد محسن امين صاحب اعيان الشيعه و شيخ محمد شريف رازي مولف گنجينه دانشوران، از جمله اساتيد وي در اين دوره را شيخ نظر علي نجفي نام برده اند كه خود از عرفاء عصر مرحوم علامه مهدي بحر العلوم طباطبا ئي بوده است. هم چنين ابن محمد امين توستري و ابن حاج اسماعيل حائري و نظير مشهدي و صاحب جواهر و پس از وي شيخ مرتضي انصاري - قدس الله اسرارهم - را جزو اساتيد وي ذكر كرده اند.

ملا نظر علي طالقاني پس از تكميل مباني علمي و مدارج معنوي به ايران بازگشت و در مدرسه خان مروي تهران، در حجره دوم حياط كوچك طبقه فوقاني سمت چپ مدرسه اقامت گزيد. بطور هم زمان به تدريس فضلاء و طلاب شيفته معارف اسلامي و تاليف كتب ارزنده علمي و اخلاقي و ايراد و وضع و خطابه در منابر عمومي مشغول شد و تا پايان عمر شريف خود به اين امور اشتغال داشت.

سرانجام به سال 1306 هجري قمري - 1267 شمسي- (كه ماده تاريخ آن كلمه ((غوش)) پس از شصت و شش سال (معادل 64 سال شمسي) زندگي پربار و بركت و سرشار از زهد و عبادت و علم و ارشاد و برجاي نهادن كتب ارزنده در زمينه هاي مختلف علوم و معارف اسلامي و تربيت شاگرداني فاضل و جامع كمالات علمي و عملي در جوار امام هشتم حضرت علي بن موسي الرضا - عليه آلاف التحيه الثناء - دار فاني را ودا گفت و به لقاء محبوب باقي شتافت.


آشنائي با آثار مكتوب مولف

از ميان كتب و رسائل متعدد مرحوم ملانظر علي طالقاني تنها آثار زير مضبوط است كه از اين ميان تنها چند اثر باقي مانده و ساير موارد جز نامي بر جاي نيست

الف - مناط الاحكام
كتابي است در اصول فقه كه بر اساس دو فن تدوين شده است يكي در فروع و ظواهر احكام و ديگر در اسرار و بواطن آنها. مولف هر يك از دو فن كتاب را به بحاري تقسيم و از هر بحر انهاري را منشعب كرده است. كتاب با اين عبارت آغاز ميشود (( الحمد الله الذي فضلنا علي كثير من العباد)). ملا نظر علي در موارد بسياري از اين كتاب به نقل از شيخ و استاد خود علامه شيخ مرتضي انصاري مبادرت كرده است. تاريخ اتمام تدوين كتاب سال 1303 هجري قمري و تاريخ چاپ آن سال 1304 است. شيخ آقا بزرگ تهراني در جلد 22 كتاب عظيم الذريعه (ص 287 و شماره 7089) از مناط الاحكام نام برده است

ب- اجتماع امر و نهي
اين كتاب در باب يكي از مباحث اصولي تدوين يافته و همراه با كتاب مناط الاحكام به طبع رسيده است. صاحب الذريعه اين اثر را در جلد اول (ص 269 شماره 1412) معرفي كرده است

ج- رساله في الغناء
اين كتاب نيز همراه با مناط الاحكام به چاپ رسيده و در جلد 16 الذريعه صفحه 62 شماره 310 از آن نام برده شده است

د- كلمات القران
كتابي است در تفسير مفردات قران كريم كه به شيوه عربي ملمع در حدود 10000 سطر نگاشته شده است. مولف پس از مقدمه اي مختصر، مفردات قران را از الف تا هاء آورده و مورد بحث قرار داده است. صاحب الذريعه در جلد 18 (ص 117 شماره 978) پس از ذكر اين كتاب اظهار داشته كه نسخه خطي آن در سال 1297 در تهران در نزد شيخ مرتضي مدرسي چهاردهي بوده است. ملانظر در صفحه 90 جلد اول كاشف الاسرار به اين اثر خود اشاره كرده است

هـ- طراز المسائل
كتابي است در مقتل كه شيخ آقا بزرگ در جلد 15 الذريعه (ص 159 شماره 1038) از آن ياد كرده و آورده است نسخه خطي آن در مشهد در نزد شيخ علي اكبر نهاوندي بوده و نيز همان جا متذكر شده كه شنيده است كه اين كتاب به چاپ رسيده. ملا نظر علي در كتاب كاشف الاسرار از اين اثر نام برده بويژه در بخش(( اجمال مواعظ سنه 1285) كرارا به آن اشاره كرده است

و- اشتراط الحس في قبول الشهاده

ز- حاشيه الرسائل شيخ مرتضي انصاري

ح- حجيه الخبر الواحد

ط- تحقيق العناوين


از ميان 4 اثر فوق تنها به كتاب تحقيق العناوين در صفحه 553 جلد اول كاشف الاسرار اشاره رفته است


آشنائي با كتاب كاشف الاسرار

كتاب كاشف الاسرار بي شك از ارزشمندترين آثار ملانظر علي طالقاني است. اين كتاب كه اكنون چهاردهمين چاپ آن به شيفتگان معارف زلال شيعه تقديم مي شود، بيشتر دو بار در قطع بزرگ (در 394 صفحه با حدود 25 هزار سطر) به شيوه چاپ سنگي در سالهاي 1286 و 1385 هجري قمري و يكبار در قطع رقعي در (800 صفحه ) با حروف چاپي در سال 1377 هجري قمري در تهران به چاپ رسيده است.

كتاب شامل 12 بخش است كه به ترتيب عبارت است از:
مقدمه مولف
رساله در اصول عقايد
رساله متمم در اصول دين
رساله فن اخلاق) با مقدمه اي در اين باب)
رساله در محبت
اجمال مواعظ سنه 1280
اجمال مواعظ سنه 1278
اجمال المواعظ سنه 1279
اجمال مواعظ عاشوراي سنه 1279
اجمال مواعظ سنه 1285
مقاله در معرفت ائمه به نورانيت
اجمال مواعظ سنه 1286

از ويژگيهاي بارز كتاب اين است كه مولف به سبب جامعيت علمي و عرفاني خويش، توانسته در هر بحث طرحي ارائه كند كه در برگيرنده مشرب هاي كلامي و فلسفي و عرفاني و منطبق بر مضامين آيات و احاديث باشد.

از اين رو بر خلاف برخي نويسندگان، به جاي دامن زدن به آتش اختلاف انديشه ها و انديشمندان، مولف كاشف الاسرار توفيق يافته است كه كثرتها را به وحدت و تقابلها را به توافق كشاند و به خوبي نشان دهد كه يك حقيقت است كه در آئينه هاي گوناگون عقل و دل متكلم و فيلسوف و عارف و محدث و فقيه جلوه هاي متفاوت داشته است و نيز به روشني آشكار سازد كه هر يك از اين طوائف از آن جا كه ديدگاه و زبان و اصطلاحات خاصي براي بيان مراد خويش بر گزيده و با ديدگاه و زبان و اصطلاحات ديگران ناآشناست، گرچه از همان حقيقتي سخن مي گويد كه ديگران، اما اين اختلاف ديدگاه و زبان و اصطلاح، او را به جبهه گيري و نزاع در برابر ديگران واداشته و تا مرز تكفير و مهدور الدم دانستن آنها كشانده است.

خواننده كتاب كاشف الاسرار كتابي را مي خواند كه يك صد و بيست و هشت سال از عمر تاليف آن مي گذرد، مع الوصف در موارد متعددي - چه در زمينه عقايد و چه در عرصه اخلاق - با مباحثي عميق و ارجمند مواجهه مي شود كه در هيچ كتاب و اثري به آن دست نيافته است.

لحن دلنشين و كلام عميق موثر ملانظر علي، بويژه آنجا كه در نهايت اخلاص و صميميت به وضع و نصحيت مي پردازد، چنان است كه خواننده را با يك كتاب وزين علمي روبرو است به وادي تذكيه نفس و پالايش روح مي كشاند و بسا كه از اشك بر ديدگانش جاري مي سازد و مالا علمي در اختيار او مي نهد كه نور دلها است نه حجاب اكبر.

ويژگيهاي چهاردهمين چاپ كاشف الاسرار آن چه در باره ويژگيهاي اين چاپ مي توان گفت به اختصار به قرار زير است:
اول- متن قديمي ترين چاپ كتاب ملاك عمل قرار داشته و در موارد ضرورت از نسخ چاپ هاي بعد بهره گرفته شده است و حتي المقدور سعي شده نسبت به چاپ هاي پيشين مبري از اغلاط مطبعي باشد.

دوم- منابع آيات و روايات و ماخذ مطالب تاريخ و علمي، كه با تراكم بسيار در سراسر كتاب مندرج مي باشد، ذكر شده است. منابع و ماخذ مربوط به مطالب هر فصل در پايان آن فصل و به ترتيب شماره هاي مندرج در متن كتاب نقل شده است.

سوم- عبارت عربي مندرج در متن كتاب ترجمه شده است. مولف علت ذكر برخي مطالب را به زبان عربي و بدون ترجمه، ناتواني عده اي از خوانندگان از درك مفاهيم و مقاصد مطالب و نيز ايجاد حجابي براي اغيار عنوان نموده است، لكن پس از گذشت قريب به يكصد و سي سال و با توجه به تاليف و ترجمه بسياري از آثار علمي و فلسفي عرفاني به زبان فارسي و نيز رهائي جامعه از تعصبات قشري و تنگ نظري هاي موجود در آن عصر، دليلي براي محروم نهادن كساني كه با زبان عربي آشنائي ندارند و از دسترسي به مطالب بلند و ارزنده علمي و حكمي به نظر نمي رسد.

چهارم- آيات و روايات از ساير متون عربي با حروف سياه مشخص و اعراب گذاري شده است.

پنجم- با استفاده از رسم الخط جديد فارسي پاراگراف بندي و نشانه گذاري متن در حد لزوم، قرائت مطالب و در نتيجه درك مضامين آنها سهل تر شده است.

راقم اين سطور (مهدی طیب) نخستين بار به اشاره انساني كامل و اهل دلي - كه مرهون الطاف و ارشادات اوست - به وجود كتاب ارجمند كاشف الاسرار پي برد و پس از آنكه متوجه شد اين گنج گرانقدر ده ها سال است كه به فراموشي سپرده شده و جز در بعضي از كتابخانه هاي قديمي نسخه اي از آن را نمي توان يافت، در صدد تجديد چاپ آن برآمد و با صرف حدود هفت سال وقت، كتاب را با ويژگي هاي فوق براي انتشار آماده كرد. نگارنده بر زمره خود مي داند كه همين جا از تمامي دوستاني كه در خلال اين مدت او را در انجام اين مهم به انحاء مختلف تشويق و ياري كرده اند تشكر كند.

در پايان با اميد اينكه انتشار كتاب حاضر با ويژگي هاي مذكور مقبول طبع اهل نظر واقع شود، خداي را به شكرانه توفيقي كه در انجام اين كار نصيبم فرمود سپاس مي گذارم و با طلب رحمت و رضوان الهي براي مولف جليل القدر، توفيق خوانندگان محترم را در دست يابي به دو گوهر گرانسنگ محبت و معرفت از درگاه احديت مسئلت مي نمايم.
و آخر دعوانا الحمد لله رب العالمين.
مهدي طيب

ويژگيهاي ششمين چاپ كاشف الاسرار

پس از مدت كوتاهي از انتشار چاپ اخير كتاب كاشف الاسرار، به علت استقبال خوانندگان صاحب دل و اهل فضل، نسخه آن در بازار كتاب ناياب و علاقه مندان به اين اثر ارزشمند علمي و معنوي، خواستار چاپ مجدد آن شدند

لكن اجابت خواسته اين عزيزان ميسور نشد تا اينكه سرانجام به لطف خداوند، كتاب مذكور براي ششمين بار به چاپ رسيد و حاصل آن هم اكنون در دستان شما خواننده گرامي قرار دارد

در اين چاپ سعي شد اشتباهات حروف چيني در چاپ هاي قبل رخ داده بود حتي الامكان برطرف شده و منابع و ماخذ كتاب نيز در حد ميسور كامل شود

در مقدمه چاپ هاي قبل ذكر كرده بوديم كه اغلب تذكره نويسنان، هم چون خير الدين زركلي صاحب اعلام و محمد علي مدرس مولف ريحانه الادب و شيخ آقا بزرگ تهراني صاحب الذريعه، وي را متولد محلي در خراسان بين مرورود و بلخ، كه به نام طالقان خوانده مي شود، دانسته اند. لكن مهدي بامداد مولف تاريخ رجال ايران، وي را از اهالي سوهان طالقان، در نزديكي تهران، دانسته است و از عبارت صفحه 250 جلد اول كتاب كاشف الاسرار نيز قول اخير تقويت مي شود

پيش از چاپ كتاب حاضر، توفيقي بدست آمد كه به روستاي سوهان، واقع در منطقه طالقان، در نزديكي تهران سفر كنم و با ملاقات برخي خويشاوندان مرحوم ملانظر علي طالقاني، كه بعضي از آنها در همان روستا ساكن بوده و برخي ديگر نيز ساكن مناطق ديگري بودند، و در روز حضور ما در سوهان، به خاطر مراسمي به سوهان آمده بودند، و نيز با مشاهده مدرسه روستا كه به نام مرحوم ملانظر علي طالقاني نام گذاري شده بود، هر گونه ترديد در مورد محل تولد مولف گرانقدر كتاب، برطرف گرديد

مباحث ارزنده اعتقادي، اخلاقي و عرفاني كتاب كاشف الاسرار بهترين معرف عظمت شخصيت علمي و معنوي مولف بزرگوار آن، مرحوم ملانظر علي طالقاني، و نيكوترين مبين والايي اين اثر گرانقدر است

لذا نيازي به نگاشتن مطلبي در اين زمينه براي خوانندگان عزيز نمي بينم. بفرموده بزرگ اهل دل و صاحب كمالي كه نخستين بار به هدايت ايشان با اين اثر گرانبها آشنا شدم، كساني كه به جاي خواندن سريع كتاب به قصد اتمام آن، چند صفحه از كاشف الاسرار را مطالعه و در باره آن به تفكر بپردازند و اين كار را در مورد همان چند صفحه، روزها پياپي تا ده روز و تا چهل روز ادامه دهند

ضمن درك عميق تر مطالب، حقايق ذكر شده به عمق جانشان راه يافته، به تدريج از درون خويش با روح بزرگ مولف آن ارتباط پيدا مي كنند و از راه باطن از كلمات روحي وي بهره مند مي گردنند. زيرا صاحب كلام در كلامش حضور دارد و بايد سعي نمود از طريق كلام، به صاحب كلام راه پيدا كرد

اين اصل در مورد هر كدام از حقي صادق است و مصداق اعلي آن كلام خداوند و سخنان معصومين عليهم السلام است

مهدي طيب
بهار 1386 هجري شمسي

***************************************

از مباحث كتاب كاشف الاسرار
تاليف مولي نظر علي طالقاني

مطلب اول از مقاله اول

در بيان فائده و تكليف و اهل تكليف

بدان كه غرض از تكليف، تكميل بندگان و قرب به خداوند عالميان است. پس تكليف مخصوص كسي است كه هم ناقص باشد و هم قابل كمال و ترقي باشد

پس اگر ممكني باشد كه همه كمالات او بالفعل باشد، چون عقول مجرده در نزد جمعي از حكماء، ويا ممكني باشد كه از شدت قصور قابل كمال نباشد، چون حيوانات و نبات و جماد، هيچكدام را تكليف ممكن نيست، زيرا كه عبث و بيفائده است و صدور عبث از حكيم محال است

بلكه عقول را به مذهب ايشان تكاليف بسياري است و لكن در آن ترقي نيست و از سنخيت تكليف ما خالي و عاري است. پس تكليف به حكم عقل و اجماع و كتاب و سنت مخصوص انسان و ملك و جن است

و لكن ظاهر شد كه از انسان، هر كه مجنون است ويا طفل غير مميز است، تكليف او محال است و كذا عقول مجرده از ملائكه نزد حكماء، و حالت جنيان بر ما مخفي است،

و هم ظاهر شد كه عمل اطفال مميز صحيح و شرعي است نه تمريني، پس ثواب يافتن ايشان چون ثواب يافتن ما مي باشد در مستحبات و مكروهات كه در مخالفت عقاب ندارند و در اطاعت ثواب دارند، و همين برهان عقلي كافي است و محتاج به ذكر اقوال و احاديث نيست.

خلاصه به بديهه عقل، هر كه قابل كمال و قرب است، بر خدا واجب است كه او را تكليف كند و محال است كه او را مهمل بگذارد، زيرا كه غرض از ايجاد او، به كمال رسيدن او است و رسيدن به كمال بدون تكليف است.

پس اگر او را مهمل بگذارد خلقت او عبث باشد و نقض غرض لازم آيد. مثل كسي كه نهال ميوه نشاند و او را تربيت ننمايد و مهمل گذارد پس خشك و نابود شود. تعالي الله عن ذالك. و هم به برهان عقل، هر چيزك كه قابل كمال و قرب نيست تكليف نمودن او محال است، زيرا كه هم لغو و بيفائده شود و هم تكليف مالايطاق لازم آيد. تعالي الله عن ذلك.


مطلب دوم در بيان تفاوت مردم

قال الله تعالي في آل عمران (هم درجات عندالله والله بصير بما يعلمون - ايشان درجات گوناگوني در نزد خدا دارند و خدا بينا است به آنچه مي كنند) - و في الاعراف (والذين امنوا و عملوا الصالحات لا نكلف نفسا الا وسعها - ) الايه. اي امنوا و عملوا كل علي حسب وسعه و طاقته. يعني آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح نمودند تكليف نمي كنيم كسي را مگر به قدر وسع. و في بني اسرائيل (انظر كيف فضلنا بعضهم علك بعض و للاخرة اكثر درجات و اكبر تفصيلا - سوره اسرا آيه 21) نظر كن كه چگونه تفضيل داديم بعضي از ايشان را بر بعضي و هرآينه آخرت بزرگتر است به حسب درجات و بزرگتر است بر حسب تفاوت. و آيات بسيار است و اخبار بيشمار، چنانچه ان شاء الله بيايد.

... پس گوئيم كه مراتب انسان هفت است. اول مرتبه مجتون و طفل غير مميز است كه قابل تكليف نيستند.

دويم مرتبه سفيه است كه از مجنون بالاتر و از عاقل پست تر است و واسطه است در ميان ايشان.

سوم مرتبه اي است كه در آيات و اخبار نام ايشان ضعيف و مستضعف است. (بقره) فان كان الذي عليه الحق سفيها او ضعفا - سوره بقره آيه 282- پس اگر مديون سفيه يا ضعيف باشد. (نساء) الا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيله و لايهتدون سبيلا - سوره نساء آيه 98 - مگر مستضعفين از مردان و زنان و طفلان.

در تفسير امام ع آيه اول تفسير شده به كسي كه فهم و شعور او ضعف دارد به حدي كه تميز نمي دهد از الفاظ و سخن آنچه اقرار بر ضرر او است و آنچه ادعاء و نفع او است. و آيه دوم در اخبار تفسير شده به كسي كه از كمي فهم و تدبير، ندارد حيله اي كه از خود دفع نمايد كفر را و ببايد هدايت و ايمان را

... خلاصه مقصود از ايشان كسي است كه از مقام سفاهت بالاترند و لكن ادراك مطالب بلند و دقيق را ندارند و از مقام محسوسات چندان برتر نيستند و بيشتر زنان و اطفال و بسياري از مردان عوام چنين اند به خصوص در اوايل تكليف و بخصوص كساني كه از سواد اعظم دورند.

چهارم مرتبه متوسط ناس و غالب رجال است و كمكي از اطفال و زنان.

پنجم مرتبه صاحبان ذهن و زيركي و فطانت و پرعقل است مثل كساني كه صنعت اختراع مي كنند و شغلهاي عجيب از ايشان صادر مي شود و اين شان كمي از مردان و بسيار كم از اطفال و زنان است.

ششم مقام علماء و تاليان عصمت و قريب الافق درجه نبوت است.

هفتم مقام انبياء ع. و ظاهر است كه هر يك از مراتب سبعه را عرض عريضي است و اين اقسام همان به ملاحظه عقل و شعور بود و اگر منضم شود به قوت بدن و ضعف و ناتواني و صحت و مرض و درست و تمام و ناقض بودن اعضاء، اقسام زيادي پيدا شود. ...


مطلب سوم
در تفاوت مردم در تكليف

چون دانستس كه مردم در فهم و ادراك و عقل و شعور متفاوتند و هم دانستس كه بر خدا لازم است هر كسس را به قدر طاقت او و به اندازه وسعت او تكليف نمايد نه كمتر و نه بيشتر، زيرا كه اگر كمتر باشد بخل و ظلم است و لازم آيد كه از تكميل او چنانچه شان او است مضايقه كرده باشد، تعالي الله، و اگر بيشتر باشد خوب است و لكن اين بيچاره عاجز از كشيدن بار است، پس باز ظلم لازم آيد

چون اين جمله دانستس ظاهر و هويدا شد كه اهل هر مرتبه را تكليفي است غير از تكليف اهل مرتبه ديگر، هر كه بالاتر است، تكليف او نيز بالاتر و مشكل تر و هر كه پائين تر است، تكليف او پائين تر و سهل تر.

اعتقاد مرتبه پائين در نزد مرتبه بالا عين جهالت و ضلالت و سيه است و مع ذالك بر او لازم است كه از مقام خود به مرتبه پائين نگويد و چنان نمايد كه او نيز مثل اوست، زيرا اگر بگويد منكر شود و گمراه و بيچاره از مقام خود نيز باز ماند.

پس ظاهر شد معني حسنات الابرار سيات المقربين (آنچه براك نيكان حسنه به شمار مي آيد براي مقربان سيه است) و معني حديث معروف، لو علم ابوذر ما فس قلب سلمان لقتله او لكفره او لقال رحم الله قاتل سلمان (مولي محسن فيض كاشاني، حقايق، مقاله اول، باب اول، فصل دوم) يعني اگر مي دانست ابوذر، رضي الله عنه، آنچه در دل سلمان است، هر آينه او را مي كشت يا تكفير مي كرد او را، يا مي گفت خدا رحمت كند قاتل سلمان را، و معني اشعار سيد الساجدين ع اني لاكنتم من علمي جواهره، كه حاصل مضمونش اين است كه من پنهان مي كنم از مردم دقايق علم خودم را كه مبادا جاهلان به ضلالت افتند و مسلمانان خون مرا حلال دانند و به ريخن خون من به تقرب خدا جويند.

... و ايصا خادمي از خدام صادق ع روايت ميكند كه در خدمت آن حضرت ذكر طائفه اي از دوستان اهل بيت شد، من عرض كردم كه ما از ايشان بيزاريم به جهت آن كه آنچه ما اعتقاد داريم و مي گوئيم ايشان ندارند. حضرت فرمود ولايت ما را دارند و نمي گويند آنچه شما مي گوئيد، از ايشان بيزاري مي جوئيد؟ عرض كردم بلي.

فرمود پس نزد ما هم هست چيزهائي كه در نزد شما نيست و نمي دانيد، پس سزاور است كه ما نيز از شما تبري كنيم. پس فرمود نزد خدا هست آنچه نزد ما نيست، پس خدا بايد ما را طرد نمايد. بعد فرمود پس شما با ايشان دوستي كنيد و تبري نكنيد

به درستي كه بعضي از مسلمين كسي است كه از براي او يك سهم از ايمان است و از براي بعضي دو سهم، تا آنكه به هفت سهم برسد. ...

مطلب ششم در تميز اصول دين از غير او

بدان كه گاهي علم اصل است و عمل تابع است و گاهي عمل اصل است و علم تابع است. بيان ديگر، علم بر دو قسم است. يكي آن است كه خود مقصود بالذات است، دويم آن است كه او مقصود نيست بلكه عمل مقصود است و لكن چون عمل بي علم نتوان نمود علم بالتبع و بالعرض مقصود است.

حال گوئيم هر علمي و معرفتي و اعتقادي كه بالذات مقصود باشد او را اصول دين گويند و اين منحصر است در چهار چيز بي كم و زياد، اول شناخت خدا، دويم شناخت پيغمبر، سوم شناخت امام ع چهارم شناخت قيامت و معاد.

هر علمي و معرفتي و اعتقادي كه متعلق به يكي از اين چهار چيز نباشد او يقينا مقصود بالذات نيست و تابع عمل است و او را لابد به جهت عملي مي خواهند خواه علم شرعي باشد چون علم اخلاق و فقه و اصول فقه و خواه نباشد چون ساير علوم و صنايع و ملكات.

**************************

تنبيه در مدح عجم و خصوص اهل طالقان

(ص 249 از جلد اول كتاب كاشف الاسرار)

در مقاله پنجم از اصول دين كتاب شريف كاشف الاسرار، در بيان آنچه متعلق است به ظهور قائم عجل الله فرجه و رجعت. و در آن دو باب است

باب اول در ظهور نور كه شامل پنچ فصل در علامات و مقدمات، خفاي مدت غيبت و زمان ظهور و سر آن، بعضي از اسرار زمان غيبت، بيان بعضي از گزارشات زمان و احوال آن جان جانان. تتمه در بيان دو مطلب

مطلب اول در خصوص ياران 313 نفري اوليه حضرت حجت است كه در زمان ظهور خود حضرت زندگي مي كنند و از عجم، يعني ايرانيان هستند. در تنبيه مطلب از صفحه 249 كتاب شريف كاشف الاسرار به بعد، ملا نظر علي طالقاني، مي فرمايند

حال به ياري قائم عجل الله فرجه نمونه اي از مدح عجم و خصوص اهل طالقان بياوريم.

اول از كمالات ايشان و مذهب و ايمان و محبت اهل بيت خاتم پيغمبران است (ص) كه غايت و نتيجه جهان و فائده و سرآمد عالم امكان است.

دوم مملكت ايشان است كه عمده آن در اقليم چهارم و وسط معموره عالم و چشم و چراغ زمين و افسوس و آرزوي تمام سلاطين است كه آب و هواي او روح افزا و نعمتهاي گوناگون و ميوه هاي رنگارنگ او دلربا و جمال اهل او جامع ميان سفيدي و سياهي و عقل و شعورشان از اوج عالم مجردات كشيده تا حفيض مادي.

سوم. سوره نحل آيه و اوحي ربك الي النخل ان الذي من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون و خداوند به زنبور عسل وحي كرد كه از كوهها و درختان و سقفهاي رفيع، منزل گيرد.

صادق ع فرمود مائيم والله نحلي كه وحي كرد خدا به سوي او بگير از جبال خانه ها. امر كرد ما را كه بگيريم از عرب شيعه، و من الشجر فرمود يعني از عجم، و مما يعرشون فرمود از غلام و كنيز (فيض، تفسير صافي، ذيل آيه 68 سوره نحل) و از تشبيه عرب به كوه كه سخت و جماد است و تشبيه عجم به درخت كه نبات و دهنده برگها و گلها و ميوه ها است ظاهر است كه فرق و امتياز تا چه حد است.

چهارم. آيه ولو انزلناه علي بعض الاعجمين فقراه عليهم ماكانوا به مومنين (سوره شعراء آيه 198) و اگر ما اين كتاب را بر بعض مردم عجم نازل مي گردانيديم و او براك شما آيات را مي خواند، عربها ايمان نمي آوردند.

صادق ع فرمود يعني اگر مي فرستاديم قرآن را بر عجمها، ايمان نمي آوردند به او عربها، و نازل شد بر عرب، پس ايمان آورد به او عجم فهذه في فضليه العجم: پس اين آيه در فضليت عجم نازل شده ( فيض، تفسير صافي، ذيل آيه 199 سوره شعراء)

پنچم. حديث معتبره نوروز است كه صادق ع در حديث طولاني كه در زاد المعاد ذكر شده فرمود كه عيد نوروز، روز ما و شيعيان ما است، آن روز را عجمان حفظ كردند و حرمت آن را رعايت نمودند و شما عربها آن را ضايع كرديد. (مجلسي، بحار، الامام الثاني عشر، باب يوم خروجه و ما يحدث، حديث 84، جلد 54، ص 308و كتاب السماء العالم، باب النيروز و تعيينه، حديث 1، جلد 59، ص 91 و مجلسي، زاد المعاد، باب دوازدهم، فصل هفتم)

ششم. حديثك است كه در جلد سماء و عالم است كه ايمان اگر معلق به ثريا بودي هر آينه او را به چنگ آوردي ( طبرسي، مجمع البيان، ذيل آيه 54 سوره مانده)

هفتم. حديثي است كه عن قريب ذكر شد كه باقر ع فرمود اصحاب قائم ع سيصد و سيزده نفرند از اولاد عجم.

و اما مدح اهل طالقان. يكك اهل حديث مفصل بود كه جوان حسني از ديلم خروج مي كند و گنجهاي طالقان او را ياري مي كنند. و ديلمان يلاقي است مشتمل بر دهات چند و نزديك طالقان ما است.

دوم حديث مفصل است كه حضرت فرمود گويا جوانان اهل طالقان را كه به منزله خزينه هايند مي بينم كه حربه ها به دست گرفته و به اسبهاي سفيد سوار شده و از بسياري شوق به سوك جنگ و جهاد مانند گرگان صدا مي كنند.

سردارشان مردي باشد از قبيله تيمي كه او را شعيب بن صالح گويند، پس امام حسين ع در ميان ايشان رو مي آورد در حالتي كه رويمباركش مانند دايره قمر مي باشد و پي قتل ظالمان مي افتد ( مجلسي، بحار، تاريخ الامام الثاني عشر، باب مايكون عنده ظهوره، جلد 53، ص 35 )

مولف گويد از اين حديث شريف ظاهر مك شود كه اين مردان از اهل رجعت اند و الان در طالقان قبري است كه مشهور است به قبر شعيب بن صالح و محل زيارت و احترام است. پس اينان غير از آنانند كه در حديث اول گذشت.

سوم حديث فضل بن يسار است كه صادق ع فرمود خزينه اي در طالقان است كه نه طلا است و نه نقره و بيدقي هست از روزي كه پرچمش پيچيده شده تا به حال گشوده نشده و پاره اي مردان در آنجا هستند كه دلهايشان مانند پاره آهن است و در توحيد الهي هرگز ايشان را شك عارض نمك شود.

ايشان از سنگ سخت ترند. اگر ايشان را به كوها دچار كنند هر آينه آنها را از جا بركنند و با بيدقهاي خود هيچ شهرك را قصد نمي كنند مگر آنكه او را خراب مي كنند. و در روي اسبهايشان زينهاي طلا مي باشد و خودشان را براي بركت به زين اسب امام ع مي مالند و آن حضرت را به ميان مي گيرند و خودشان را براي او سپر مي كنند و او را در جنگها محافظت مي نمايند و هر چه آن حضرت مي خواهد به انجام مي رسانند، و در ميان ايشان مردماني هستند كه شبها نمي خوابند.

تا آنكه فرمود: خلايق را به شهادت كلمه طيبه دعوت مي نمايند و آرزو مك كنند كه در راه خدا كشته شوند. شعارشان يا لثارات الحسين گفتن است. وقتي آن لشكر رو به سمتي مي گذارند رعب و بيم ايشان تا يك ماه راه پيشاپيش به دلهاي خلايق مي نشيند. ( مجلسي، بحار، الامام الثاني عشر، باب يوم خروجه و ما يحدث، حديث 82، جلد 52، ص 307)

و احاديث ديگر نيز هست به همين اكتفا نموديم و بيان مطالب را به اشاره پيموديم. اللهم عجل فرجه.

پايان متن كتاب

درخواست دارد، در صورت هر گونه اطلاعات تكميلي، موارد از طريق پست الكترونيكي به مديريت سايت، اعلام شود


صفحه اصلي

تمامي عكس ها و متون اين سايت، مشمول قوانين و رعايت حقوق معنوي مي باشد. هر گونه استفاده مجدد، فقط با اعلام منبع و آدرس سايت، مجاز مي باشد
All rights is reserved